عاشقانه ها
دوستان روزهای سخت
سهراب نوشت: من با تاب من با تب خانه ای در طرف دیگر شب ساخته ام... میشنوم... صدای ظلمت را وقتی از برگی میریزد... و صدای سرفه روشنی از پشت درخت... و صدای پای قانونی خون را در رگ... ... ...چه اهمیت دارد که گاه میروید قارچ های غربت... نظرات شما عزیزان:
|
آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
|||
|